شـاعــ ــرانـ ـه

!...شاعرانه هایی که جان می گیرند نم نم در هوای بارانی دلم بهانه اند، برای دوست داشتن تو همین

شـاعــ ــرانـ ـه

!...شاعرانه هایی که جان می گیرند نم نم در هوای بارانی دلم بهانه اند، برای دوست داشتن تو همین

چقدر دلم برایت تنگ شده

چقدر دلم برایت تنگ شده
آنقدر که فقط نام زیبای تو در آن جای می گیرد
عزیز من ، قلب من
ای کاش می شد اشک های طوفانی ام را قطره قطره جمع کرد
تا تو در دریای غم آلود آن غروب چشمانم را نظاره کنی
ای کاش می شد فقط یک بار
فریاد بزنم
دوستت دارم
و تو صدایم را می شنیدی
نمی دانم چطور ، کجا و چگونه باید به تو برسم؟
ای کاش به جای عکس زیبایت
وجود نازنینت پیش رویم بود
و حرف های نا گفته ام را می شنیدی
به راستی که تو اولین عشق راستینم هستی
شاید در گذشته هرگز اینچنین عاشق نشده بودم
اما؛
حال خوب می دانم که فقط با شنیدن نام زیبایت
چشمانم بی اختیار می بارد
ای امید آخرینم
بدان که هر روز ، هر ساعت و هر لحظه
به در گاه آفریدگار تو دعا می کنم
تا فقط یک بار بتوانم
چشمانم را زندانی نگاهت کنم

می سپارمت به خدا

می سپارمت به خدا 

خدایی که هیچوقت نخواست تو را به من بسپارد . . . 

 

            

فقط عطر نفس هایت را میخواهم ...

                              

 

گاهی وقت ها روی نیمکت تنهایی ام مینشینم 

آن زمان است که چشمهایم پر از غوغای رها شدن است 

تنها خواهش دلم حضور کسی است در کنار من  

روی این نیمکت بنشیند 

نه کلامی میخواهم 

نه نگاهی که محسور کند مرا 

تنها صدای آرام بخش یک نفس کافیست 

نفسی که مال توست 

همین...