شـاعــ ــرانـ ـه

!...شاعرانه هایی که جان می گیرند نم نم در هوای بارانی دلم بهانه اند، برای دوست داشتن تو همین

شـاعــ ــرانـ ـه

!...شاعرانه هایی که جان می گیرند نم نم در هوای بارانی دلم بهانه اند، برای دوست داشتن تو همین

عشق مجنون

                                             

 

  

یک شبی مجنون نمازش را شکست

بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود

خالی از جام الستش کرده بود

گفت یارب از چه خارم کرده ای

بر صلیب عشق دارم کرده ای

خسته ام زین عشق دل خونم مکن

من که مجنونم تو مجنونم مکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم

این تو لیلای تو من نیستم

گفت ای دیوانه لیلایت منم

در رگت پیدا و پنهانت منم

سال ها با جور لیلا ساختی 

من کنارت بودم ونشناختی  

عشق لیلا در دلت انداختم

صد قمار عشق یک جا باختم

کردمت آوارهء صحرا نشد

گفتم عاقل می شوی اما نشد   


 پ.ن: ممنون نرگس جان که ادامه شعر رو برام فرستادی 

به یادت داغ بر دل می نشانم

 
به یادت داغ بر دل می نشانم

ز دیده خون به دامن می فشانم

چو نی ،  گر نالم از سوز جدایی

نیستان را  به آتش  می کشانم

به یادت ای چراغ روشن من

زداغ دل بسوزد دامن من

ز بس در دل، گل یادت  شکوفاست

گرفته بوی گل ، پیراهن من

همه شب خواب بینم ، خواب دیدار

دلی دارم ، دلی بی تاب دیدار

تو خورشیدی و من شبنم چه سازم

نه تاب دوری و نه تاب دیدار

سری داریم و سودای غم تو

پری داریم و پروای غم تو

غمت از هرچه شادی دلگشاتر

دلی داریم و دریای غم تو  
 
 
<<مخاطب خاص>> 
 بگذار تا دل من بی انتها تکرار کند که تنها تو را می خواهد فقط تو را